( اسم ) پالیزبان
پالیزوان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پالیزوان. ( اِ مرکب ) پالیزبان :
نوبتی پالیزوان و نوبتی سرو سهی
نوبتی روشن چراغ و نوبتی گاویزنه.
نوبتی پالیزوان و نوبتی سرو سهی
نوبتی روشن چراغ و نوبتی گاویزنه.
منوچهری.
و رجوع به پالیزبان شود.فرهنگ عمید
= پالیزبان
پالیزبان#NAME?
پیشنهاد کاربران
پالیزوان یا پالیزبان به معنی باغبان گل و گیاه
یکی از صفات خداوند
نام یکی از موسیقی های ایران باستان
یکی از صفات خداوند
نام یکی از موسیقی های ایران باستان
کلمات دیگر: