کلمه جو
صفحه اصلی

باطل نیوش

فرهنگ فارسی

باطل شنو

لغت نامه دهخدا

باطل نیوش. [ طِ ن ِ ] ( نف مرکب ) یا گفتار باطل نیوش ؛ باطل شنو. حق نشنو. آنکه به سخن بیهوده گوش فرادهد :
تبسم کنان گفتش ای تیزهوش
اصم به که گفتار باطل نیوش.
سعدی.

فرهنگ عمید

باطل شنو، آن که به سخن باطل گوش می دهد.


کلمات دیگر: