آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود . آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید.
کناره گرد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کناره گرد. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ گ َ ] ( نف مرکب ) آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود. ( ناظم الاطباء ). آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید. ( آنندراج ) :
کناره گرد خطرهای بیکران دارد
میانه رو، ز دو جانب نگاهبان دارد.
میانه خور و کناره گرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کناره گرد خطرهای بیکران دارد
میانه رو، ز دو جانب نگاهبان دارد.
صائب ( از آنندراج ).
- امثال :میانه خور و کناره گرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ عمید
۱. کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد.
۲. طفیلی.
۲. طفیلی.
کلمات دیگر: