نوعی از تیر کوچک که پیکان آن به غایت باریک و تیز است .
سگ زن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سگ زن. [ س َ زَ ] ( اِ مرکب )نوعی از تیر باشد که پیکان آن بغایت تیز و باریک باشد. تیر کوچکی است که آن را به عربی کثاب گویند. ( رشیدی ). الکثاب. تیر سگ زن. ( مهذب الاسماء ) :
بس دوخته سگ زنت چو سوزن
در زهره جگر مبتران را.
هرچه من بر وی زنم درحال سگ زن میشود.
بکوهسار در آهو گزیده گوشه تنگ.
بس دوخته سگ زنت چو سوزن
در زهره جگر مبتران را.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 34 ).
ناوک اندازم و سگزن لیک خصمش چون سگ است هرچه من بر وی زنم درحال سگ زن میشود.
شرف شفروه ( از آنندراج ).
ز بیم سگزن خیل تو در جهان فراخ بکوهسار در آهو گزیده گوشه تنگ.
نجیب الدین جرفادقانی.
رجوع به سک زن شود.فرهنگ عمید
نوعی تیر که پیکان آن باریک و نوکش تیز بوده.
پیشنهاد کاربران
امروزه به فردی که بسیار مطالعه علمی و درسی میکند میگویند خرزن یا سگ زن
کلمات دیگر: