( اسم ) ۱ - گلول. پنبه برزده که بجهت رشتن مهیا کرده باشند : سبیخه کندش . ۲ - چوبی که حلاجان پنب. برزده را بر آن پیچند تا گلوله شود .
عکه و زاغچه
عکه و زاغچه
کندس . [ ک ِ دِ ] (اِ) عکه و زاغچه . (ناظم الاطباء). رجوع به کندش شود.
کندس . [ ک ُ دُ ] (اِ) بیخ گیاهی است . (آنندراج ). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی ٔ و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. (ناظم الاطباء). رجوع به کندش شود.
ازگیل جنگلی