کلمه جو
صفحه اصلی

شیرزج

لغت نامه دهخدا

شیرزج. [ زَ ] ( اِ مرکب ) شیر خفاش. ( ناظم الاطباء ). شیری که از پستان خفاش برآید. شیر شبکور. شیر مرغ. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پاورقی شیرزق شود.

فرهنگ عمید

شیری که از پستان خفاش درآید، شیر خفاش.


کلمات دیگر: