جمال بهرورو .
بر و رو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بر و رو. [ ب َ رُ رو ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ( از: بر + و + رو ) جمال. ( یادداشت دهخدا ). زیبایی ظاهر. بهر و رو.
- بر و رویی داشتن ؛ جمیل و صاحب جمال بودن : دختری را که بر و رویی داشت برای پسرش گرفت. ( یادداشت دهخدا ).
- بر و رویی داشتن ؛ جمیل و صاحب جمال بودن : دختری را که بر و رویی داشت برای پسرش گرفت. ( یادداشت دهخدا ).
کلمات دیگر: