کلمه جو
صفحه اصلی

بر روی کشیدن

فرهنگ فارسی

حریف درد کش کردن .

لغت نامه دهخدا

بر روی کشیدن. [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) حریف دروکش کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
نوبهار است و جنونم سوی هامون میکشد
شور رسوایی مرا بر روی مجنون میکشد.
سلیم ( آنندراج ).


کلمات دیگر: