مسکوک گردانیدن مضروب کردن .
بر سکه رساندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بر سکه رساندن. [ب َ س ِک ْ ک َ / ک ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) مسکوک گردانیدن. ( آنندراج ). سکه کردن. مضروب کردن :
از چرخ بهیچ است تسلی دل واله
بر سکه رساندیم زر مختصری را.
از چرخ بهیچ است تسلی دل واله
بر سکه رساندیم زر مختصری را.
واله ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: