( بر آماهیدن ) تورم منفوخ گشتن ماند خمیز و عجین .
بر اماهیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( برآماهیدن ) برآماهیدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) تورم. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). برآماسیدن. ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ). منفوخ گشتن مانند خمیر و عجین. ( آنندراج ). رجوع به آماهیدن شود.
کلمات دیگر: