( اسم ) ۱ - اخ تف آب دهان و خلط گلو ۲ - افاد. کراهت و نفرت کند .
اخ تفو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اخ تفو. [ اَ ت ُ ] ( اِ مرکب ) اخ تف را گویند که آب دهن را جمع کردن و انداختن باشد. ( برهان ). و افاده کراهیت و نفرت کند :
چون بباید طمع برید از دوست
چون توقع نماید از دشمن
حق یاری چنین گذاشته اند
اخ تفو بر زمانه ریمن.
چون بباید طمع برید از دوست
چون توقع نماید از دشمن
حق یاری چنین گذاشته اند
اخ تفو بر زمانه ریمن.
حکیم نزاری.
کلمات دیگر: