( بذیئة ) بذیئة. [ ب َ ءَ ] ( ع ص ) مؤنث بذی . زن بد و زشت گفتار. ( ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ). مؤنث بَذّی. زن ناسزاگوی. ( از ذیل اقرب الموارد ). || ارض بذیئة؛ زمین بی چراگاه. ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به بذی شود.
بذیئه
لغت نامه دهخدا
بذیئة. [ ب َ ءَ ] (ع ص ) مؤنث بذی ٔ . زن بد و زشت گفتار. (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة). مؤنث بَذّی . زن ناسزاگوی . (از ذیل اقرب الموارد). || ارض بذیئة؛ زمین بی چراگاه . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به بذی ٔ شود.
کلمات دیگر: