کلمه جو
صفحه اصلی

پیش چشم کردن

فرهنگ فارسی

در منظر قرار دادن برابر دیده نهادن

لغت نامه دهخدا

پیش چشم کردن. [ ش ِ چ َ /چ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در منظر قرار دادن. برابر دیده نهادن : آنچه نسخت کردند از خزانه ها بیاوردند و پیش چشم کردند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 217 ).


کلمات دیگر: