براه در راه .
بر راه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بر راه. [ ب َ ] ( حرف اضافه + اسم )( از: بر + راه ) براه. در راه. در طریق :
از شیر و گوزن و گرگ و روباه
لشکرگاهی کشیده بر راه.
- || پیروی از کسی کردن. روش و راه کسی را دنبال کردن.
از شیر و گوزن و گرگ و روباه
لشکرگاهی کشیده بر راه.
نظامی ( لیلی و مجنون ص 167 ).
- بر راه کسی رفتن ؛ اقتباس. ( تاج المصادر بیهقی ).- || پیروی از کسی کردن. روش و راه کسی را دنبال کردن.
کلمات دیگر: