کنایه از بیدماغ کردن و رنجانیدن است بر دماغ خوردن .
بر دل خوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بر دل خوردن. [ ب َ دِ خوَر / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از بی دماغ کردن و رنجانیدن است. ( آنندراج ). بر دماغ خوردن. ( مجموعه مترادفات ) ( آنندراج ). برطبع خوردن. ( آنندراج ). بدخو کردن. || بی صبر و حوصله ساختن. ( ناظم الاطباء ) :
هر دلی را با خدا راهی است بر دلها مخور
گر خدا را دوست میداری دل آزاری مکن.
هر دلی را با خدا راهی است بر دلها مخور
گر خدا را دوست میداری دل آزاری مکن.
تأثیر ( آنندراج ).
کلمات دیگر: