کلمه جو
صفحه اصلی

کنین

فارسی به انگلیسی

quinine

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود . ملح مزبور منشا تهی. دیگر ترکیبات کینین است . کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبهیی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنهگنه را ترجیح دهند .
پوشیده و پنهان و مخفی . مستور

لغت نامه دهخدا

کنین. [ ک َ ] ( ع ص ) پوشیده و پنهان و مخفی. ( ناظم الاطباء ). مستور. ( اقرب الموارد ). نهفته. مکنون. پوشیده. نهان. پنهان داشته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کنین.[ ک ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ماده شبه قلیایی تلخی که از کنکینا ( پوست گنه گنه ) استخراج می کنند. املاح کنین بخصوص سولفات و کلوریدات آن را در دفع تبهای نوبه ای استعمال می نمایند. ( ناظم الاطباء ). فرانسوی کینین . رجوع به کینین و گنه گنه شود.

کنین . [ ک َ ] (ع ص ) پوشیده و پنهان و مخفی . (ناظم الاطباء). مستور. (اقرب الموارد). نهفته . مکنون . پوشیده . نهان . پنهان داشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


کنین .[ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ شبه قلیایی تلخی که از کنکینا (پوست گنه گنه ) استخراج می کنند. املاح کنین بخصوص سولفات و کلوریدات آن را در دفع تبهای نوبه ای استعمال می نمایند. (ناظم الاطباء). فرانسوی کینین . رجوع به کینین و گنه گنه شود.


دانشنامه عمومی

کْنین (به کرواتی: Knin) شهری در ایالت شیبنیک-کنین کشور کرواسی است که جمعیت آن در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۴٬۸۰۲ نفر بوده است.
فهرست شهرهای کرواسی

دانشنامه آزاد فارسی

کِنین
رجوع شود به:کینین


کلمات دیگر: