کلمه جو
صفحه اصلی

محکیه

لغت نامه دهخدا

( محکیة ) محکیة. [ م َ کی ی َ ] ( ع ص ) مؤنث محکی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). حکایت کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به محکی شود.

محکیة. [ م َ کی ی َ ] (ع ص ) مؤنث محکی . (یادداشت مرحوم دهخدا). حکایت کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به محکی شود.



کلمات دیگر: