کلمه جو
صفحه اصلی

کنبثه

فرهنگ فارسی

در ترنجیدن. درشت و در ترنجیده شدن ... و منقبض شدن یا بخیل گشتن

لغت نامه دهخدا

کنبثة. [ کَم ْ ب َ ث َ ] (ع مص ) درترنجیدن . درشت و درترنجیده شدن و منقبض شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بخیل گشتن . (ناظم الاطباء).


( کنبثة ) کنبثة. [ کَم ْ ب َ ث َ ] ( ع مص ) درترنجیدن. درشت و درترنجیده شدن و منقبض شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بخیل گشتن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: