( مخادة ) مخادة. [ م ُ خادْ دَ ] ( ع مص ) خشم و کینه گرفتن بر کسی و معارض وی گشتن در عمل. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خادَّه ُ فحادَّةً؛ خشم و کینه گرفت بر او و او معارض گشت وی را در عمل. ( ناظم الاطباء ).
مخاده
لغت نامه دهخدا
مخادة. [ م ُ خادْ دَ ] (ع مص ) خشم و کینه گرفتن بر کسی و معارض وی گشتن در عمل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خادَّه ُ فحادَّةً؛ خشم و کینه گرفت بر او و او معارض گشت وی را در عمل . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: