کلمه جو
صفحه اصلی

قیع

فرهنگ فارسی

بانگ کردن بانگ کرد آن خوک

لغت نامه دهخدا

قیع. [ ق َ ] ( ع مص ) بانگ کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قاع الخنزیر؛ بانگ کرد آن خوک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: