کسی که در پاسخ دیگران کند است مقابل حاضر جواب : خود میدهم انصاف زحد رفت سوالم از تیز زبانیم لبش کند جواب است . ( ظهوری )
کند جواب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کندجواب. [ ک ُ ج َ ] ( ص مرکب ) کسی که در پاسخ دیگران کند است. مقابل حاضرجواب. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه زود جواب ندهد :
خود می دهم انصاف زحد رفت سوءالم
از تیززبانیم لبش کندجواب است.
خود می دهم انصاف زحد رفت سوءالم
از تیززبانیم لبش کندجواب است.
نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: