شیرازه زن یا پذیرنده شیراز
شیرازه گیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیرازه گیر. [ زَ / زِ ]( نف مرکب ) شیرازه زن. شیرازه کش. که کتاب و جز آن را شیرازه زند. || پذیرنده شیرازه. کتاب یا دفتر که شیرازه گرفته باشد. شیرازه کرده :
طول امل چه رشته که بر هم نتافته ست
شیرازه گیر نیست دریغا کتاب عمر.
طول امل چه رشته که بر هم نتافته ست
شیرازه گیر نیست دریغا کتاب عمر.
صائب.
کلمات دیگر: