کلمه جو
صفحه اصلی

سوراخ شدن

فارسی به انگلیسی

perforate, to be pierced, to spring a leak

to be pierced, to spring a leak


perforate


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - رخنه دار شدن دارای منفذ گشتن . ۲ - شکاف بر داشتن .

لغت نامه دهخدا

سوراخ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) رخنه یافتن. شکافته شدن :
سوراخ شده ست سد یأجوج
یک چند حذر کن ای برادر.
ناصرخسرو.
- سوراخ شدن در آسمان و سقف آسمان ؛ حادثه بزرگ اتفاق افتادن. ( آنندراج ) :
هیچ سوراخی نخواهدگشت سقف آسمان
گرسری گاهی ز جیب شادمانی سر کنم.
ظهوری ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: