بسیار خورانیدن شراب و سیرنا کردن
اسفاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اسفاه . [ اِ ] (ع مص ) بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن . (منتهی الارب ). در تاج العروس آمده : و من المجاز، سفه الشراب سَفَهاً؛ اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است .
اسفاه. [ اَ س َ ] ( ع صوت ) اسف به معنی اندوه و غم است و در ( وا ) اسفاه الف و هاء برای ندبه است و بمعنی تأسف و افسوس مستعمل است. ( غیاث اللغات ). رجوع به اَسَفا و اَسَفی ̍ شود.
اسفاه. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن. ( منتهی الارب ). در تاج العروس آمده : و من المجاز، سفه الشراب سَفَهاً؛ اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است.
اسفاه. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن. ( منتهی الارب ). در تاج العروس آمده : و من المجاز، سفه الشراب سَفَهاً؛ اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است.
اسفاه . [ اَ س َ ] (ع صوت ) اسف به معنی اندوه و غم است و در (وا) اسفاه الف و هاء برای ندبه است و بمعنی تأسف و افسوس مستعمل است . (غیاث اللغات ). رجوع به اَسَفا و اَسَفی ̍ شود.
کلمات دیگر: