ساختارشکنی (deconstruction)
(یا: شالوده شکنی؛ ساخت شکنی) در نظریۀ ادبی، شکل افراطی پساساختارگراییکه ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی، آن را رواج داد. ساختار شکنان، متن را بازی ساختاری بی حسابی می دانند، که نهایتاً هیچ معنای معیّنی از آن حاصل نمی شود. آنان، با تجزیه و تحلیل ساختار درونی متن، خاصه تناقض های آن، پرده از وجود معانی زیرمتنیبرمی دارند که غالباً با آنچه پدیدآورنده در نظر داشته است متفاوت اند و بدین سان نشان می دهند که محال است بتوان معنای ثابتی به اثری نسبت داد. آغازگر ساختارشکنی رولان بارت، منتقد فرانسوی، بود که در کتاب اسطوره شناسی ها(۱۹۵۷) به بررسی بی ثباتی ذاتی رابطۀ نشانه با مصداق در طیفی از پدیده های فرهنگی پرداخت، که شامل آثار ادبی و همچنین تبلیغات، آشپزی، ورزش کشتی، و غیره بودند. نیز ← دیکانستراکشبیسم
(یا: شالوده شکنی؛ ساخت شکنی) در نظریۀ ادبی، شکل افراطی پساساختارگراییکه ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی، آن را رواج داد. ساختار شکنان، متن را بازی ساختاری بی حسابی می دانند، که نهایتاً هیچ معنای معیّنی از آن حاصل نمی شود. آنان، با تجزیه و تحلیل ساختار درونی متن، خاصه تناقض های آن، پرده از وجود معانی زیرمتنیبرمی دارند که غالباً با آنچه پدیدآورنده در نظر داشته است متفاوت اند و بدین سان نشان می دهند که محال است بتوان معنای ثابتی به اثری نسبت داد. آغازگر ساختارشکنی رولان بارت، منتقد فرانسوی، بود که در کتاب اسطوره شناسی ها(۱۹۵۷) به بررسی بی ثباتی ذاتی رابطۀ نشانه با مصداق در طیفی از پدیده های فرهنگی پرداخت، که شامل آثار ادبی و همچنین تبلیغات، آشپزی، ورزش کشتی، و غیره بودند. نیز ← دیکانستراکشبیسم
wikijoo: ساختارشکنی