فرزند دهاول دستور معروف پارسیان مقیم هند است وی در اواخر قرن دوازدهم مسیحی در سنجان می زیست و با تبحری که در زبانهای پهلوی و سانسکریت و اوستا داشت قسمتهای از اوستا را به زبان سانسکریت ترجمه کرد .
نریوسنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نریوسنگ. [ ن ِ ی ُ س َ ] ( اِخ ) فرزند دهاول . دستور معروف پارسیان مقیم هند است. وی در اواخر قرن دوازدهم م. در سنجان [ شهری که زرتشتیان پارسی از ایران بدانجا مهاجرت کردند ] می زیست و با تبحری که در زبانهای پهلوی و سانسکریت و اوستا داشت قسمت هائی از اوستا را به زبان سانسکریت ترجمه کرد .
دانشنامه عمومی
نریوسنگ (پهلوی:neryosang، اوستا-nairo.sangha فارسی دری:نرسه ونرسی) که نریوسنگ شاید به معنای جلوه مرد یا جلوه مردمان باشد او از پیام اوران هرمزد می باشد.تئودوربرخونی افسانه ای را بازگو می کند که بنابر ان هرمزد، نرسه را همچون مردی پانصد ساله می آفریند و اورا به صورت برهنه درپس اهریمن قرار می دهد تا زنان دل به او ببندند و اورا از اهریمن بخواهند.این افسانه شبیه به مطلب بندهش که چون اهریمن بر سر اغوای دخترش جهی، آماده تازش به جهان هرمزدی شد، از جهی خواست تا آنچه به کام اوست درخواست کند و هرمزد ان تن زشت اهریمن را چون مردی جوان و پانزده ساله بدو بنمود و جهی دل بدو بست.در اساطیر مانوی نیز این اسطوره برخونی آمده است: ایزدنریسف(naresaf yazad در متن پارتی، مساوی است با نریسه یزدnaresah در متن های فارسی میانه مانوی است) همین کار می کند و خودرا برهنه به دیوان نمایان می کند. این سه روایت باید محتوای واحدی داشته باشد و به گمان نگارنده اسطوره ای که نریوسنگ را در پس اهریمن قرار داد کهنه تر از اسطوره است که دران اهریمن به شکل مرد پانصد ساله در می آید.ایزد نریوسنگ در واقع ایزد پیام اور است و او است که به همه ایزدان پیغام می فرستاده، با ان کیان ویلان به کمک کردن در گیتی گمارده شده است. در واقع نژاد کیان را نریوسنگ به جهان افزود و از او است که نژاد کیان را از پیوند خدایان می خوانند. ایزد نریوسنگ برای پیشرفت جهانیان است زیرا که به کمک اوبود که کیان ویلان جهانیان را پیشرفت و سامان دادند.گفته می شود هنگامی که کیومرث در گذشت تخمه ای بداد وان را به روشنی خورشید بپالودند و دو بهر ان را نریوسنگ نگاهداری کرد.
wiki: موبدان بزرگ پارسیان هند در سده دوازدهم میلادی
نَریوسَنگ در چند جای اوستا نام گونه ای از آتش که در ناف یا پشت پادشاه جای دارد
نَریوسَنگ در چند جای اوستا نام گونه ای از آتش که در ناف یا پشت پادشاه جای دارد
wiki: نریوسنگ (ابهام زدایی)
کلمات دیگر: