کلمه جو
صفحه اصلی

نزور

لغت نامه دهخدا

نزور. [ ن َ ] ( ع ص ) زن کم فرزند یا کم شیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). نَزِرَة. ( ازالمنجد ). زن اندک زاینده. ( دهار ). اندک فرزند. ( مهذب الاسماء ). || اندک سخن. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). قلیل الکلام که سخن نگوید تا بدو اصرار کنند. ( از اقرب الموارد ). || هرچه کم گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). هر چیزی که کاهش پذیرد و کم شود. ( از اقرب الموارد ). || شترماده ای که به کراهت و ستم گشنی پذیرد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || فرس نزور؛ بطیئةاللقاح. ( ذیل اقرب الموارد ). || ناقه بچه مرده که بر بچه دیگر مهربان ساخته باشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ناقه ای که بچه اش مرده باشد و او شتربچه دیگری را شیر بدهد و شیرش از پستان به کندی و کمی آید. ( از اقرب الموارد ). ج ، نُزُر.

نزور. [ ن ُ ] ( ع مص ) نَزْر. نَزارة. نُزورة. ( منتهی الارب ). رجوع به نَزْر شود. || ( ص ، اِ ) ج ِ نَزِرَة، به معنی زن کم شیر یا کم فرزند. ( از المنجد ).

نزور. [ ن َ ] (ع ص ) زن کم فرزند یا کم شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نَزِرَة. (ازالمنجد). زن اندک زاینده . (دهار). اندک فرزند. (مهذب الاسماء). || اندک سخن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). قلیل الکلام که سخن نگوید تا بدو اصرار کنند. (از اقرب الموارد). || هرچه کم گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). هر چیزی که کاهش پذیرد و کم شود. (از اقرب الموارد). || شترماده ای که به کراهت و ستم گشنی پذیرد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || فرس نزور؛ بطیئةاللقاح . (ذیل اقرب الموارد). || ناقه ٔ بچه مرده که بر بچه ٔ دیگر مهربان ساخته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقه ای که بچه اش مرده باشد و او شتربچه ٔ دیگری را شیر بدهد و شیرش از پستان به کندی و کمی آید. (از اقرب الموارد). ج ، نُزُر .


نزور. [ ن ُ ] (ع مص ) نَزْر. نَزارة. نُزورة. (منتهی الارب ). رجوع به نَزْر شود. || (ص ، اِ) ج ِ نَزِرَة، به معنی زن کم شیر یا کم فرزند. (از المنجد).



کلمات دیگر: