کلمه جو
صفحه اصلی

نرمودن

لغت نامه دهخدا

نرمودن. [ ن َ دَ ] ( مص ) باد دادن. || حرکت کردن. نوسان نمودن. جنبان شدن. آمدوشد کردن در هوا. باد خوردن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: