کلمه جو
صفحه اصلی

متهکم

عربی به فارسی

بدبين وعيبجو پيرو مکتب کلبيون


بدگمان نسبت به درستي ونيکوکاري بشر , غرغرو , عيبجو , کلبي


لغت نامه دهخدا

متهکم. [ م ُ ت َهََ ک ْ ک ِ ] ( ع ص ) مرد متکبر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد بزرگ منش متکبر. ( ناظم الاطباء ). متکبر. ( ازذیل اقرب الموارد ). و رجوع به تهکم و مستهکم شود.


کلمات دیگر: