نوزده اعوان:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " نوزده اعوان" می نویسد : ( ( نوزده اعوان اشاره است به :
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ / لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ/ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ/ عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
و تو چه دانی که آن سقر چیست/ نه باقی می گذارد و نه رها می کند/ پوستها را سیاه می گرداند/ [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است. ( مدثر 27 - 30 ) اعوان در اینجا کارگزاران دوزخ هستند . ) )
( ( مالک خود باش همچون مالک دوزخ از آنک
تا نگیرد نوزده اَعوانش در حشرت اسیر ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 388. )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " نوزده اعوان" می نویسد : ( ( نوزده اعوان اشاره است به :
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ / لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ/ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ/ عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
و تو چه دانی که آن سقر چیست/ نه باقی می گذارد و نه رها می کند/ پوستها را سیاه می گرداند/ [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است. ( مدثر 27 - 30 ) اعوان در اینجا کارگزاران دوزخ هستند . ) )
( ( مالک خود باش همچون مالک دوزخ از آنک
تا نگیرد نوزده اَعوانش در حشرت اسیر ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 388. )