بالا ي , روي , بالا ي سر , بر فراز , ان طرف , درسرتاسر , دربالا , بسوي ديگر , متجاوز از , بالا يي , رويي , بيروني , شفا يافتن , پايان يافتن , به انتها رسيدن , پيشوندي بمعني زيادو زياده و بيش
انتهی
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
انتهی. [ اِ ت ِ ] ( ع اِ ) ممال انتها. آخر. پایان :
هرکرا شعری بری یا مدحتی پیش آوری
گوید این یکسر دروغست ابتدا تا انتهی.
هرکرا شعری بری یا مدحتی پیش آوری
گوید این یکسر دروغست ابتدا تا انتهی.
منوچهری ( دیوان ص 140 ).
پیشنهاد کاربران
اِنتها: پایان
انتهی: تمام شد، پایان یافت.
این دو کلمه را که معنا یشان به هم نزدیک است نباید با هم اشتباه کرد. انتها ( در عربی به صورت انتهاء نوشته می شود ) اسم است به معنای" پایان" و انتهی صیغه فعلی است به معنای تمام شد، پایان یافت.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۳. )
انتهی: تمام شد، پایان یافت.
این دو کلمه را که معنا یشان به هم نزدیک است نباید با هم اشتباه کرد. انتها ( در عربی به صورت انتهاء نوشته می شود ) اسم است به معنای" پایان" و انتهی صیغه فعلی است به معنای تمام شد، پایان یافت.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۳. )
کلمات دیگر: