delicate, eagle-eyed, meticulously, microscopic, minute, precisely, rigorous, scrupulous, subtle, superfine, thorough, thoroughgoing
موشکافانه
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
ریزبینانه. به صورت بسیار جزئی. پیدا کردن تارو پود موضوع به طور دقیق، خالصِ ریشه ی کلمه
بسیار دقیقا. . . . . . ریز بین. . . . . . . مشکوک به چیزی. . . .
دقیق - ریز به ریز - کامل
دقیق ریزبینانه
زیرکانه قایمکی
دقیق
کلمات دیگر: