کلمه جو
صفحه اصلی

ذوالکفین

لغت نامه دهخدا

ذوالکفین. [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] ( اِخ ) نام بت عمروبن حممة الدوسی. و ابن الاثیر در المرصع گویند لبنی خزاعه و دوس. رجوع به امتاع الاسماع ، جزء 1 ص 398، 415، 416. و رجوع به کلمه بت شود.

ذوالکفین. [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] ( اِخ ) نام یکی از دو شمشیر عبداﷲبن اصرم که کسری بدو عطا فرمود و نام آن دیگر اسطام است. و فدعلی الکسری ، فسلحه : بسیفین ، والاخر اسطام. || نام شمشیر انماربن خلف.

ذوالکفین . [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] (اِخ ) نام بت عمروبن حممة الدوسی . و ابن الاثیر در المرصع گویند لبنی خزاعه و دوس . رجوع به امتاع الاسماع ، جزء 1 ص 398، 415، 416. و رجوع به کلمه ٔ بت شود.


ذوالکفین . [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از دو شمشیر عبداﷲبن اصرم که کسری بدو عطا فرمود و نام آن دیگر اسطام است . و فدعلی الکسری ، فسلحه : بسیفین ، والاخر اسطام . || نام شمشیر انماربن خلف .



کلمات دیگر: