تیری که نزدیک نشانه رسد و از جایی که افتاده باشد دور شود
دالف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دالف. [ ل ِ ] ( ع ص ) تیری که نزدیک نشانه رسد و از جایی که افتاده باشد دور شود. || گام نزدیک نهنده بسبب بار گران که برداشته باشد. ج ، دُلَّف. ( منتهی الارب ). || آنکه از پیری بعصا رود. ( مهذب الاسماء ).
کلمات دیگر: