قریه ایست بفاصله ۲۹۵٠٠ گزی جنوب غربی قلات غلزائی ولایت قندهار .
خانه ٔ گل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانه گل. [ ن َ / ن ِ ی ِ گ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غنچه گل. || گل :
گردون بنای حسن ترا بر زمین گذاشت
روزی که رنگ خانه ٔگل را بهار ریخت.
گردون بنای حسن ترا بر زمین گذاشت
روزی که رنگ خانه ٔگل را بهار ریخت.
دانش ( از آنندراج ).
|| گلخانه. جایی که در آنجا گل بعمل می آورند.، خانه گل. [ ن ِ گ ُ] ( اِخ ) قریه ای است بفاصله 29500 گزی جنوب غربی قلات غلزائی ولایت قندهار، بین خط 66 درجه و 44 دقیقه و 30 ثانیه طول شرقی و خط 32 درجه و 3 دقیقه و 54 ثانیه عرض شمالی. ( از قاموس جغرافیای افغانستان ج 2 ).خانه ٔ گل . [ ن َ / ن ِ ی ِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غنچه ٔ گل . || گل :
گردون بنای حسن ترا بر زمین گذاشت
روزی که رنگ خانه ٔگل را بهار ریخت .
|| گلخانه . جایی که در آنجا گل بعمل می آورند.
گردون بنای حسن ترا بر زمین گذاشت
روزی که رنگ خانه ٔگل را بهار ریخت .
دانش (از آنندراج ).
|| گلخانه . جایی که در آنجا گل بعمل می آورند.
کلمات دیگر: