کندن دام
دام گسستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دام گسستن. [ گ ُ س َ ت َ ] ( مص مرکب ) کندن دام. از جای برآوردن دام. درهم نوردیدن و فرودریدن دام :
چه خاک بر سر بی طاقتی کنم یا رب
مراکه دام گسست و شکار رفت بگرد.
چه خاک بر سر بی طاقتی کنم یا رب
مراکه دام گسست و شکار رفت بگرد.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: