راکه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 90هزارگزی شمال باختر اردل . کنار راه مالرو بازفت . این ده در کوهستان و جنگل واقعشده ، هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 137 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و پشم و روغن و پیشه ٔ مردم کشاورزی و گله داری است . راه مالرو دارد. در زمستان بعنوان قشلاق باطراف مالامیر و مسجدسلیمان کوچ میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
راکه . [ ک ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در 10هزارگزی خاوری اهواز. جمعیت این ده 27 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
راکه. [ ک ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در 10هزارگزی خاوری اهواز. جمعیت این ده 27 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
راکه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 90هزارگزی شمال باختر اردل. کنار راه مالرو بازفت. این ده در کوهستان و جنگل واقعشده ، هوای آن معتدل و سکنه آن 137 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و پشم و روغن و پیشه مردم کشاورزی و گله داری است. راه مالرو دارد. در زمستان بعنوان قشلاق باطراف مالامیر و مسجدسلیمان کوچ میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
راکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترکه از بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، در 20هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان ، و سمت خاوری راه مسجدسلیمان به لالی . دهی است کوهستانی ، گرمسیر مالاریایی سکنه ٔ آن 85 تن میباشد. آب آن از چشمه ٔ تأمین میشود و محصول آن غلات است . شغل اهالی کارگری شرکت ملی نفت ایران و زراعت وگله داری است . راه آن اتومبیل روست . این آبادی را سلطان آباد نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
دانشنامه عمومی
از آن جا که راک در گویش بختیاری معنای تخته سنگ می دهد و این روستا بر روی یک تخته سنگ بنا شده است، به آن آبادی راکه یا بنه راکه می گویند.
این روستا در دهستان جهانگیری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۲ نفر (۱۲خانوار) بوده است.
این روستا در منطقه حفاظت شده هفت شهیدان واقع شده است که پاسگاه محیط بانی قبله ای (قبلهی) بر روی مسیر اصلی این روستا قرار دارد.
صخره - سنگ بسیار بزرگ راکَه. raka