نام رودی به هندوستان و ظاهرا از شعبه های رود گنگ .
راهت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راهت. [ ] ( اِخ ) نام رودی به هندوستان و ظاهراً از شعبه های رود گنگ. فرخی در یکی از قصاید خود که در ذکر غزوات و فتوحات سلطان محمود غزنوی در هند است بدین رود اشاره کند و گوید :
بیک شبانروز از پای قلعه سربل
برودراهت شد تازیان بیک هنجار
به پیش راه وی اندر پدید شد رودی
هلال زورق و خور لنگر وستاره سنار
چه صعب رودی دریانهاد و طوفان سیل
چه منکر آبی ، پیل افکن و سواراوبار
چو کوه کوه درو موجهای تندروش
چو پیل پیل نهنگان هول مردم خوار.
بیک شبانروز از پای قلعه سربل
برودراهت شد تازیان بیک هنجار
به پیش راه وی اندر پدید شد رودی
هلال زورق و خور لنگر وستاره سنار
چه صعب رودی دریانهاد و طوفان سیل
چه منکر آبی ، پیل افکن و سواراوبار
چو کوه کوه درو موجهای تندروش
چو پیل پیل نهنگان هول مردم خوار.
فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 63 ).
کلمات دیگر: