دامن آلوده
دامن تر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دامن تر. [ م َ ت َ ] ( ص مرکب ) دامن آلوده. ( آنندراج ). عاصی. ( آنندراج ). گنهکار. ( آنندراج ). تردامن. مقابل پاکدامن :
گردون ز مشک و زعفران سازد حنوط اختران
بر سوک آن دامن تران درد گریبان صبح را.
پیشت چو لاله بی سر و دامن تر آمده.
گردون ز مشک و زعفران سازد حنوط اختران
بر سوک آن دامن تران درد گریبان صبح را.
خاقانی.
ای هر که افسریست سرش را چو کوکنارپیشت چو لاله بی سر و دامن تر آمده.
خاقانی.
کلمات دیگر: