بی چیز پریشان
خانه بردوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانه بردوش. [ ن َ / ن ِ ب َ ] ( ص مرکب ) بی چیز. پریشان. ( آنندراج ). بیخانه و بی خانواده. خانه بدوش. رجوع به «خانه بدوش » شود :
خانه بردوشان مشرب از غریبی فارغند
چون کمان در خانه خویشند هر جا می روند.
خانه بردوشان مشرب از غریبی فارغند
چون کمان در خانه خویشند هر جا می روند.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: