کلمه جو
صفحه اصلی

سادسه

فرهنگ فارسی

مونث سادس، منجمان، یک جز، ازشصت جزئ خامسه

لغت نامه دهخدا

( سادسة ) سادسة. [ دِ س َ ] ( ع ص ) مؤنث سادس. رجوع به سادس شود. || ( اِ ) نزد منجمان و علماء هیأت عبارت است از شش یک عشر خامسه. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( اقرب الموارد ). یک جزء از شصت جزء خامسه ، و سادسه تقسیم شده است به شصت سابعه. ج ، سوادس.

سادسة. [ دِ س َ ] (ع ص ) مؤنث سادس . رجوع به سادس شود. || (اِ) نزد منجمان و علماء هیأت عبارت است از شش یک عشر خامسه . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (اقرب الموارد). یک جزء از شصت جزء خامسه ، و سادسه تقسیم شده است به شصت سابعه . ج ، سوادس .



کلمات دیگر: