شاخه های درخت یا کنایه از فروع و حواشی مطلب شاخ و بال قصه را زدن .
شاخ و بال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاخ و بال. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) شاخه های درخت : از خار و خاشاک و شاخ و بال بیشه که در آن حوالی بود دسته هاء فراوان بتعاون دستها فراهم آوردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 204 خطی و ص 250 چ سنگی ). || کنایه از فروع و حواشی مطلب.
- شاخ و بال قصه را زدن ؛ فروع و حواشی آن را حذف کردن.
- شاخ و بال قصه را زدن ؛ فروع و حواشی آن را حذف کردن.
کلمات دیگر: