کلمه جو
صفحه اصلی

ساربوغ

لغت نامه دهخدا

ساربوغ. ( اِ ) خداوند لشکر و قبیله. رئیس طایفه در ترکی. ( شعوری ج 2 ص 66 ) :
دگر ساربوغان رستم نهاد
بالجای توی ابروی نژاد .
( تیمورنامه هاتفی از شعوری ).


کلمات دیگر: