شابهاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به شابهار. رجوع به شابهار شود.
شابهاری
لغت نامه دهخدا
شابهاری. [ ب ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به شابهار. رجوع به شابهار شود.
شابهاری. [ ب ُ ] ( اِخ ) ابوعثمان شدادبن معاذ الشابهاری. وی از عبدالعزیزبن الاویسی و ابراهیم الفرا روایت کرده است. ( انساب سمعانی ).
شابهاری. [ ب ُ ] ( اِخ ) ابوعثمان شدادبن معاذ الشابهاری. وی از عبدالعزیزبن الاویسی و ابراهیم الفرا روایت کرده است. ( انساب سمعانی ).
شابهاری . [ ب ُ ] (اِخ ) ابوعثمان شدادبن معاذ الشابهاری . وی از عبدالعزیزبن الاویسی و ابراهیم الفرا روایت کرده است . (انساب سمعانی ).
کلمات دیگر: