قریه ای از بلوک قاین ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است .
شاخت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاخت. [ ] ( اِخ ) قریه ای از بلوک قاین. ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است. ( ترجمه مجالس النفائس. چ علی اصغر حکمت ص 155 ). شاید تحریف یا لهجه ای از شاخنات است. رجوع به شاخن و شاخنات شود.
شاخة. [ خ َ ]( ع ص ) ( از: «ش ی خ » ) معتدل از هر چیزی. ( منتهی الارب ).الشاخة من الرجال ؛ المعتدل القد. ( اقرب الموارد ).
شاخة. [ خ َ ]( ع ص ) ( از: «ش ی خ » ) معتدل از هر چیزی. ( منتهی الارب ).الشاخة من الرجال ؛ المعتدل القد. ( اقرب الموارد ).
شاخت . [ ] (اِخ ) قریه ای از بلوک قاین . ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است . (ترجمه ٔ مجالس النفائس . چ علی اصغر حکمت ص 155). شاید تحریف یا لهجه ای از شاخنات است . رجوع به شاخن و شاخنات شود.
کلمات دیگر: