کلمه جو
صفحه اصلی

سابس

لغت نامه دهخدا

سابس. [ ب ُ ] ( اِخ ) شهرکی است بعراق و آبادان و با نعمت بر مغرب دجله. ( حدود العالم ص 89 ). نهر سابس دهی است معروف قرب واسط بجانب غربی راه بغداد. ( معجم البلدان ). دهی است بواسط و نهر سابس مضاف است بسوی آن ده. ( منتهی الارب ). و نیز رجوع به اخبار الراضی باﷲ والمتقی از کتاب اوراق صولی ص 214 شود.

سابس . [ ب ُ ] (اِخ ) شهرکی است بعراق و آبادان و با نعمت بر مغرب دجله . (حدود العالم ص 89). نهر سابس دهی است معروف قرب واسط بجانب غربی راه بغداد. (معجم البلدان ). دهی است بواسط و نهر سابس مضاف است بسوی آن ده . (منتهی الارب ). و نیز رجوع به اخبار الراضی باﷲ والمتقی ﷲ از کتاب اوراق صولی ص 214 شود.



کلمات دیگر: