کلمه جو
صفحه اصلی

شاجن

لغت نامه دهخدا

شاجن. [ ج ِ ] ( ع ص ) اندوهگین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

شاجن. [ ج ِ ] ( اِخ ) وادیی است در حجاز و گفته اند در نجد است و آبی است میان بصره و یمامه. ( معجم البلدان ).

شاجن . [ ج ِ ] (اِخ ) وادیی است در حجاز و گفته اند در نجد است و آبی است میان بصره و یمامه . (معجم البلدان ).


شاجن . [ ج ِ ] (ع ص ) اندوهگین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: