کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب کمند

لغت نامه دهخدا

صاحب کمند. [ ح ِ ک َ م َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) صیاد :
چون نرود در پی صاحب کمند
آهوی بیچاره به گردن اسیر.
سعدی.


کلمات دیگر: