( مصدر ) ساخته شدن کار کسی بر آمدن حاجت وی ساخته شدن کاری را آماده آن کار شدن .
ساخته شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ساخته شدن. [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ( ... کار کسی ) بر آمدن حاجت او :
چون کار همه ساخته شد از کرم تو
بایدکه شود ساخته کار شعرا نیز.
چون کار همه ساخته شد از کرم تو
بایدکه شود ساخته کار شعرا نیز.
سوزنی.
|| ( ... کاری را ) مهیا و آماده آن گردیدن.کلمات دیگر: