کلمه جو
صفحه اصلی

شاتانی

لغت نامه دهخدا

شاتانی. [ ] ( ص نسبی ) منسوب به شاتان. رجوع به شاتان شود.

شاتانی. ( اِخ ) حسن بن علی بن سعیدبن عبداﷲ شاتانی. ملقب به علم الدین ، مردی ادیب و شاعر و فاضل بود. بنزد صلاح الدین یوسف بن ایوب آمد و صلاح الدین مقدم او را گرامی داشت. دانشمندان وی را مدایح بسیار گفته اند. در علم مبرز بود. در بغداد فقه شافعی را فراگرفت. از قاضی ابوبکر محمدبن عبدالباقی انصاری و ابومنصور عبدالرحمن بن محمد القزاز و ابوالقاسم اسماعیل بن محمد سمرقندی و دیگران سماع کرد. و گفته اند وی در آخر عمر از آن پس که بر وی حدیث قرائت کردند تغییر یافت. به سال 513 متولد گردید و در ماه شعبان سال 579 درگذشت. از ابن السجزی و ابن الجوالیقی ادب فراگرفت و به دمشق آمد ودر آن شهر مجلس وعظی بسال 531 برای او بر پا ساختند. ( معجم البلدان ). و رجوع به زرکلی ج 2 ص 403 شود.

شاتانی . (اِخ ) حسن بن علی بن سعیدبن عبداﷲ شاتانی . ملقب به علم الدین ، مردی ادیب و شاعر و فاضل بود. بنزد صلاح الدین یوسف بن ایوب آمد و صلاح الدین مقدم او را گرامی داشت . دانشمندان وی را مدایح بسیار گفته اند. در علم مبرز بود. در بغداد فقه شافعی را فراگرفت . از قاضی ابوبکر محمدبن عبدالباقی انصاری و ابومنصور عبدالرحمن بن محمد القزاز و ابوالقاسم اسماعیل بن محمد سمرقندی و دیگران سماع کرد. و گفته اند وی در آخر عمر از آن پس که بر وی حدیث قرائت کردند تغییر یافت . به سال 513 متولد گردید و در ماه شعبان سال 579 درگذشت . از ابن السجزی و ابن الجوالیقی ادب فراگرفت و به دمشق آمد ودر آن شهر مجلس وعظی بسال 531 برای او بر پا ساختند. (معجم البلدان ). و رجوع به زرکلی ج 2 ص 403 شود.


شاتانی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به شاتان . رجوع به شاتان شود.



کلمات دیگر: